Thursday 14 June 2012

مصاحبه با فرشید موج هنرمند جوان و خوش آواز




مصاحبه با فرشید موج هنرمند جوان و خوش آواز
فرشید موج هنر مند خوش آواز در سال 1987در شهر کابل تولد شده است.پنج ساله بود که جنگهای خانمانسوز  آغاز گردید و شهر کابل داشت که نا امن میشد نا گزیر به ترک این شهر گردید و همراه  فامیل سالهایی را  در سمنگان سپری نمود.
فرشید با فامیل در سال 2000 میلادی رهسپار تاشکند مرکز اوزبیکستان شد. موصوف از طفولیت به موسیقی علاقه ی مفرط داشت زمانیکه کشور بوسیله طالبان در تاریکی فرو رفت جوانان و هنر مندان کشور لب به نواختن کشوده نمی توانستند فرشید نیز نا گزیر به خاموشی شد  و در رشد استعداد خویش چاره می اندیشید و قهرآ باید میهن را ترک و جایی اسکان پیدا کند که بتواند در رشد استعداد هنریش نقش ایفا کندلذا به تاشکند میرود و در آنجا به خواندن سرود و هنر موسیقی و رشد آن تلاش میورزد.

فرشید مجرد است،فعلا در شهر تورنتوی کانادا زندگی میکند آهنگ های نو دارد که در این نزدیکی ها ثبت خواهد نمودو به دسترس علاقمندانش قرار میدهد.
فرشید شخص متین ،استوار،خوش برخورد و غریب نواز است.اشعار طرف ذوقش را از هر جایی و هر شاعر توانا گرد می آورد و آنها را در آهنگهای پر شور و جذا ب تقدیم شنونده گان می نماید.
بخاطر معرفی با این هنرمند مستعد کشور مصاحبه یی باوشان داشتم  که اینک در ذیل آنرا به ملاحظه میگیرید.
سوال: هنر موسیقی را به صورت فنی فرا گرفته اید یا ذوقی و فطری؟ کی شمارا به طرف این هنر والا رهنمون شده است؟
پاسخ:هنر موسیقی در خون و رگ من و جوانان مثل من همیشه  میدرخشد و موج میزند و   از طفولیت چون خرشیدی در قلب و روانم می درخشد و فکر میکنم کسی که به هنر زنده نیست از لذت زندگی آگاهی ندارد. آنرا دوست دارم  و در زندگی خویش از آن بهره میبرم و آفریده های هنری ام را چون طفل نازدانه می پرورم هنر موسیقی را بنا بر نا مساید نبودن شرایط پیش کسی فرا نگرفته ام و اعضای فامیل نیز به این هنر دسترسی ندارند.اگر نواقصی در کار هنری ام دیده شود دوستانم مرا رهنمایی کنند با کمال میل می پذیرم و صدد اصلاح نقیصه می برایم.
سوال در کمپوز شما را کی مدد میرساند؟
پاسخ:تا به حال آهنگ های را که ثبت کردم تمامآ کمپوز خودم بوده است که در شهرتاشکند ثبت نموده در برخی تلویزون ها بشمول تلویزون طلوع و آریانا بنشر رسیده اند. فقط هر کمپوز را میساختم نظر استاد گرامی امیر جان صبوری هنر مند توانای کشور را که در شهر تاشکند اقامت دارند میگرفتم بعد آهنگ را ثبت میکردم.
و حالا دارم که نزد یک کمپوزیشن والا گهر کشور زانو زنم و این هنر والا را از نزد استادان ،با پرنسیب و اصولش فرا گیرم .
سوال:بیشتر اشعار کدام شعرا را در لابلای آهنگ های خویش زمزمه میکنید؟
پاسخ:زیاد کوشش می کنم که در آهنگهای خودم شعر های خوب را انتخاب کنم که پیام خوب داشته باشد یکی از آهنگ هایم را که از دیوان حافظ انتخاب نموده بودم که در تلویزون ها به نشر رسیده بود و طرف استقبال علاقمندان قرار گرفت، فکر میکنم چنین اشعاری انتخاب شوند، انتخاب بجاست.
همیشه در جستجو شعر های خوب استم بعضی وقت ها دوستهایم لطف میکنندبرایم شعر می فرستند و خودم شعر های مقبول را از کتاب های سعدی شیرازی،خواجه حافظ ،مولانا جلال الدین بلخی ،میرزا عبدالقادر بیدل و بعضی شعرای دیگرانتخاب می کنم.
سوال:قرار معلوم در اجرای هنر طرف استقبال خوب قرار میگیرید ،شما رمز موفقیت خود را در چی میدانید؟
پاسخ:وقتی آهنگی را می خوانم  تلاش می کنم که ذوق شنونده را در نظر بگیرم و خواندن های که موافق به شرایط محفل برابر است آنرا زمزمه میکنم و شعری را که میخوانم از هر جهت آنرا درست انتخاب میکنم.
سوال:آخرین آهنگی را که در تاشکند ثبت نموده اید کدام است؟
پاسخ: آخرین آهنگی را که در تاشکند ثبت کردم آهنگ (خدا حافظ) است  که شخصآ  آهنگ را کمپوز کرده ام که در این آهنگ از ایام شیرین نو جوانی ام که در تاشکند با دوستان سپری کرده  بودم  ام خدا حافظی کردم .
 فرشید جان:چه گفتنی ها به علاقمندان آواز خود دارید؟
 جواب:فقط از شنونده گان و دوستان تقاضا دارم که خواندن های مرا نقد کنند و نواقصی را که می بینند با هنر مندی برایم باز گو نمایند که سبب رشد و تکمیل هنریم گردد.
دوستان عزیز:
در زیر کلیک کنید و یک آهنگ از فرشید جان را ببینید و بشنوید و لذت ببرید و پرواز بلند بر قلعه‏های موفقیت و کامگاری را در عرصه‏ی هنر و موسیقی  برای ایشان آرزو میکنم.
 http://www.youtube.com/watch?v=1Qv1uceKiEc&feature=relmfu
خبرنگار: امان  معاشر، خبرنگار آزاد


Tuesday 12 June 2012

میگویند: جنرال دوستم مانع آغاز کار استخراج نفت حوزه شمال شده


میگویند: جنرال دوستم مانع آغاز کار استخراج نفت حوزه شمال شده
 شورای امنیت ملی افغانستان گفته است که ژنرال دوستم مانع آغاز کار شرکت هایی شده که در داوطلبی استخراج نفت حوزه شمال افغانستان برنده شدند.
آقای فیض الله ذکی سخنگوی جبهه ملی گفته است: هدف اساسی حکومت و رهبری نظام دلسوزی برای حفاظت از ثروت های ملی نبوده، بلکه حفاظت از منافع برخی شرکا و اعضای همسو با خانواده اراکین نظام است که در (این) پروژه شریک می باشند."
افغانستان از نظر جیولوژیکی و موجودیت معادن سر شار دلچسپی های زیادی را برای محقیقین ساینس و دستگاه های سیاسی کشور  های جهان و درد سر هایی را برای ساکنین خود ببار آورده است.
شاه شجاع ،امیر شیر علی خان ،امیر دوست محمد خان ،امیر عبدالرحمان خان ،نادر خان و سایر اولاد ه سرداران پشاوری یعنی سلطان محمد طلایی نامهای شناخته شده از این قماش در تاریخ افغانستان است.
محمد ظاهر پادشاه افغانستان علاقه زیاد به سنگهای قیمتی داشت و روسها بخاطر خوشنود نگاه داشتن او به استخراج آنها پرداخته بودند و همه احجار قیمتی در ارگ شاهی گدام میشدو هیچ کسی به جز شاه و شخصی به نام سید هاشم میرزاد که ارتباط فامیلی با خانواده ی سلطنت داشت ،دسترسی به آنها نداشت.سید هاشم میرزاد تا شاه بود او رییس سروی معادن و جیولوژی بود.
در شرایط کنونی که افغانستان عاری از استقلال سیاسی و فاقد وحدت ملی می باشد،قرار دادن معادن کشور به اختیار بیگانگان و بهره برداری آنها توسط اجانب یک جنایت بشری در حق یک ملت مظلوم و چپاول برهنه و تاراج تمام عیار هستی های این کشور می باشد.آقای کرزی و دارو دسته ی رسوای او نبایدزمینه تاراج ذخایر معدنی کشور را توسط بیگانگان مساعد سازندو بدانند که ذخایر معدنی مال مردم افغانستان است و مردم این کشور از  نیات شوم ایشان خوب اگاه اند.بهره برداری معادن در افغانستان در  شرایط موجود نه تنها به منفعت این کشور نیست بلکه سبب تخریب اراضی زراعتی ،آلوده شدن محیط زیست ،ملوث شدن آبهای جاری و آبهای زیر زمینی ،بوجود آمدن امراض خطرناک چون سرطان ناشی از تراکم بیش از حد در محیط زیست و افزایش جنگ در کشور میشود.در شرایطی که افغانستان فاقد وحدت ملی می باشد اگر دولت رسوا و استفاده جوی آقای کرزی نایل به فروش ذخایر معدنی کشور به بیگانگان گردد ،خون ریزی ،فقر و غربت در کشور چنان اوج خواهد گرفت که در ان نه هوایی ماند که تنفس کرد،نه آبی که نوشیده شود و نه زمینی که در آن زراعت کرد.خون ریزی ،قتل و قتال ، فقر و فاقه، بدبختی و بی عدالتی در آن بحالتی خواهد رسید که دیگر مردم جهان کشور کانگو را فراموش خواهند کرد و افغانستان به یک کانگوی دوم و حتی مدحش تر از آن تبدیل خواهدشد . مردم افغانستان نباید فریب وعده های مزورانه  ُدستگاه فاسد دولت آقای  کرزی را که گویا بهره برداری معادن کشور برای مردم کار میاورد و آرامش زندگی ،بخورند. اگر مردم افغانستان میخواهند  بدانند که سر نوشت ایشان در صورت بهره برداری از ذخایر معدنی کشور توسط خارجی ها چی میشود ،بروند وزندگی کنونی کانگویی ها،موزمبیقی ها و سیرالیونی ها را مطالعه نمایند،آنگاه خود میدانند که این ملت های مظلوم در چه فقر و فاقه و در چه بد بختی و آوارگی تکاندهنده ای قرار دارند که همه ناشی از بهره برداری و تاراج ذخایر معدنی ایشان توسط بیگانگان می باشد.
خون این ملت های بیچاره در این معاملات به اندازه ای ریخته شده است که سیر الیونی ها به معدن الماس خود لقب الماس خون را دادند.Blood Diamond

در مصاحبه ی  با محترم پروفیسور عبدالصبور فروزان سابق استاد دانشکاه کابل و فعلآ پروفیسور بر حال در یکی کالیج های شهر نیوجرسی ایالات متحده امریکا داشتم. موصوف در رابطه به ارزش معادن و نقش آن در اقتصاد آینده ی کشور مفصلآ صحبت نمودند که قسمت از  آن صحبت را در قالب یک مقاله علمی و تحلیلی حضور خواندگان محترم پیش کش میدارم.

سوال:استاد محترم !در رابطه به ارزش های معادن و نقش آن در آیندۀ اقتصاد کشور ما افغانستان  معلومات بدهید.

جواب:فروش معادن کشور خنجری است در سینه ملت

خدا آن کشوری را سروری داد   که تقدیرش بدست خویش بنویشت
بدان ملت سرو  کاری  ندارد       که دهـقانش برای  دیگری  کشت

باز خیانت دیگری انجام شد و معاهدۀ ننگین به ننگینی معاهدۀ دیورند توسط دستگاه بد نام حامد کرزی به امضآ رسید.این بار معدن حاجیگک بامیان را که اساس صنعتی شدن افغانستان را در آینده تشکیل میداد برای کشور هندوستان بفروش رسانیدند و امکانات صنعتی شدن افغانستان را برای ابد از بین بردند.سه سال قبل در یک زدو بند خاینانه دولت حامد کرزی معدن مس عینک لوگر را که یکی از بزرگترین معادن مس در جهان کنونی شناخته میشود بدون ارزیابی مفاد آن برای چینایی ها بفروش رسانید.دراین معامله ننگین وزیرسابق معادن حامد کرزی اقای ابراهیم عادل متهم است که در یک مجلس رشوه ستانی  که بین او و چینایی ها در دوبی منعقد گردید  سی میلیون دالر کمایی نمود. اینکه خود حامد کرزی چه مقدار پولی را در این معامله از چینایی ها اخذ نموده است تا اکنون معلوم نیست.ولی یک مسآله واضح است که قبل از امضا و بفروش رسانیدن این معدن حامد کرزی بصورت سری و بدون اجازه امریکایی ها به چین سفر میکند که حتی سفارت امریکا در کابل از این سفر آگاه نمیشود و اسباب ازردگی مقامات امریکایی را بوجود می آورد.
وقتی ابراهیم عادل رسوا شد حامد کرزی برای جلو گیری از رسوا شدن خودش و دیگران درین معامله او را از سمت وزارت معادن برکنار
حامد کرزی دستیارانش که بفروش معدن اهن حاجیگک بامیان که یکی از غنی ترین معادن آهن در جهان است (شصت و پنج فیصدآهن)در ماه نوامبر 2011نایل گردید.قبلا یک معدن طلا را در بدخشان برای کمپنی (J.P.Morgan)بفروش رسانیدند و معدن مرمر و رخام هرات را که نذیر ان در تمام کره ارض دیده نشده است به سرمایداری از ایتالیا بفروش رسانیده اند.ایشان در اوایل دسامبر2011با (Jan Kulzyk) جان کلکوچگ یک ثروتمند پولندی در خارج از افغانستان ملاقات نمودند و به موصوف وعده دادند که با او معامله خواهد کردتا یکی از معادن طلا دیگر را در بدخشان برایش بفروش برسانند.
باید خاطر نشان نمود که آقای حامد کرزی چندی قبل پیش از بفروش رسانیدن معدن آهن حاجیگک بامیان به هندوستان سفر نمود.اینکه در این سفر ها چه زد و بند ها و چه معامله و معامله گری های در کار است کس از آن نمیداند، ولی این بر همه واضح است که آقای کرزی در تذویر و معامله گری بی نذیر است.در دسامبر 2011اقای کرزی و دستیارانش در یک معامله عجولانه بخشی از مناطق نفت و گاز خیز افغانستان را در شمال کشور به چینایی ها بفروش رسانیدند.این خبر برای ملت بیچاره ما که در سرماه کشنده زمستان بسر می برند و توان گرم کردن خیمه های توته و پارچه و کلبه های تاریک شان را ندارند ، دل هر انسان را می شکافدکه چپاول گران بی رحم و بی عاطفه در وطن جا گرفته اند نه شهامت دارند و نه بصیرت.
دردناکتر اینکه آقای کرزی و دستیارانش در این اواخر در سخنرانی ای که نموده  و اظهار داشت که او آماده است تا بعد از تاریخ ماه مارچ 2012 زمینه ی بفروش رسانیدن دوحوزه بزرگ دیگر نفت و گاز خیز کشور را در شمال افغانستان مساعد می سازد.اگر این کار عملی گرددافغانستان برای همیش از داشتن انرژی برای تاسیس صنایع محروم خواهد شدو وابستگی کشور برای انرژی نفت و گاز بخارج مسآله دایمی میشود و امکانات تولید صنایع خفیفه که از تصفیۀ نفت و گاز و مشتقات آن بوجود میاید بکلی از بین میرود و هموطنان ما آرزوی را که زمانی از نفت و گاز کشور خود استفاده نمایند و از وابستگی به کشور های دیگر فارغ گردند،باید بکلی از سینه های شان بیرون سازند که در همین مقطع زمان قسمت دیگری از معادن آهن حاجیگک را نیز بفروش میرساند تا آرزوی صنعتی شدن کشور را برای همیش محوه نماید.موجودیت معدن آهن و معدن نفت و گاز در یک کشور اصل اساسی برای صنعتی شدن آن کشور بشمار میرود.افغانستان با از دست دادن این دو اصل دیگر توان صنعتی شدن خود را برای ابد از دست خواهد داد و جای برای تولید و ایجاد صنایع ثقیله و صنایع خفیفه در آن باقی نخواهد ماند.
دولت چین و هندوستان از جمله کشور های اند که وجود فساد اداری در کشور های  که دارای ذخایر غنی معدنی اند و زمامداران ضیف النفس و غیر مردمی در آنها حاکم اند استفاده نموده با دادن رشوه و معامله گری های نا پاک با این زمامداران معادن و ذخایر طبعی انها را در اختیار خود می آورند.یکی از این مثال ها در شرایط کنونی عبارت از معامله گری است که کشور چین با رییس جمهور موزنبیق نمود و معدن مس آن کشور را در اختیار خود در آورد. قرار اطلاعات موثق از منابع بین المللی عاید سالانه این معدن سه بیلیون دالر تخمین شده است که فقط صد میلیون دالر آن درآمد سالانه کشور موزنبیق داردمیشود و متباقی آن به اساس زد وبند که صورت گرفته است بصورت مخفیانه به حساب ریس جمهور موزنبیق می رود که کسی حتی وزیر مالیه آن کشور از آن اگاهی نداشت.این مثال را بخاطر آن آوردم که هموطنان عزیز من بدانند که امکانات چنین زد و بند ها و معامله و معامله گری ها میان رییس جمهور حامد کرزی و دولت چین در فروش معدن مس عینک لوگر صد فیصد موجود است.چون از یک جانب ابراهیم عادل وزیر  معادن وقت او در گرفتن سی میلیون دالر رشوه از چینایی ها متهم شد و از جانب دیگر رییس جمهور حامد کرزی در گرفتن پول از بیگانه گان تشنگی خاصی دارد.چنانکه قبلا موصوف در گرفتن شش میلیون دالر ماهانه از کشور ایران چون دزد با پشتاره با آقای عمرداودزی رییس سابق دفتر حامد کرزی و سفیر فعلی او در پاکستان  در میدان هوایی کابل افشآ  شد.بدا بحال ملتی که رییس جمهورش جیره خوار بیگانگان باشد.
معامله گری های که در فروش معدن افغانستان به خارجیان صورت میگیرد صد فیصد به نقص و زیان کشور و مردم اند. چون این معامله گری ها توسط دولتی صورت میگرد که در فساد اداری مقام دوم را در جهان داشته و به اساس احصاییه که توسط دوکتور مرادیان یکی از کار شناسان امور افغانستان صورت گرفته است شصت و هشت فیصد اعضای کابیه و مقامات بلند رتبه دولت افغانستان حد اقل دارای دو دوسیه اختلاس و رشوه ستانی می باشد.پس هر تصمیمی را که چنین دولت اتخاذ می نماید تصمیم نادرست و عمل خاینانه و به ضد منافع ملی کشور و مردم ما است و پیامد درد ناک و الم انگیز را در آینده ببار خواهد اورد.
استفاده از مواد معدنی کشور توسط بیگانگان نه تنها سود برای مردم و کشور ما ببار نمی اورد ، بلکه سبب بروز فاجعه های بشری و افزایش تشنجات سیاسی و تولد نا راحتی های اجتماعی و پیدایش امراض سرطانی و امراض صعب العلاج الوده شدن اب های زیر زمینی از بین رفتن زمینهای زراعتی ، ملوث شدن خاکهای زراعتی، مسموم شدن حیات ابی در حوزه دریا های کشور می گردد.تفاله های حاصله از استخراج معادن توازن طبعی را در ان مناطق به هم زده سبب بوجود امدن شرایط کم ابی در یک منطقه و تولید خطرات سیلابهای مدهش در مناطق دیگر می گردد.
تجربه نشان داده است که هیچ کشوری در جهان از فروش معادن به بیگانگان به تعالی و ترقی نرسیده است و مردم آنها نتنها منفعتی از ان ندیده اند بلکه بر عکس به بدبختی های الم انگیز فاجعه های و دلخراشی را نصیب شده اندو تنها عده ای محدودی از معامله گران و سود جویان از آن منفعت برده اند.بطور مثال از زمانی که آل سعود امتیازات و بهره برداری نفت و گاز کشور عربی را به کمپنی های بیگانه بفروش رسانیدند چندین دهه  میگزرد ومردم ان هنوز نمی داند که زمین کروی است و شهزاده ی از آل سعود چهل ملیون دالر را برای روز تولدش در فلوریدای امریکا به مصرف می رساند و زنها به جرم رانندگی در آنجا مجازات میشوند.
مثال دیگری از این قماش معدن مس سندک در پاکستان است که سالها از فروش ان به چینایی میگذرد ولی تاثیر اندکی در بهبود زندگی مردم ان محل وارد نکرده و در عوض استخراج این معدن آلودگی های محیطی و امراض صعب العلاج را در انجا ببار اورد و مزارع و باغستانهای ان مردم را از بین برده است.
در کشور نایجیر زمامداران سود جوی آن ذخایر نفت و گاز این کشور را که در دلتای دریای نایجر قرار دارد به خارجیان بفروش رسانیده اند.سالیان درازی از ان گذشته است و تاراج ذخایر نفت و گاز این کشور توسط اجنبی ها قسمت اعظم زمین های زراعتی و ساحات ماهیگیری مردمان آن محل را که برای ایشان آرامش و زندگی ببار می آورد ،تخریب نموده و حاصل زمین خود را از دست داده اند مردم این محل را به فقربی نذیری دچار نموده است.زمانی که مردم محل درک نمودند که بیگانگان ذخایر طبعی شانرا چپاول می نمایندو مزارع شانرا آلوده با فضله های معدنی می کنند،دسته های فدایی را ترتیب دادند وبالای کمپنی های خارجی حمله ور شدند تا پروسه چپاول ذخایر طبیعی شان را مختل سازند.کمپنی های خارجی مذکور بر علاوه قتل و کشتار مردم این محل از استخدام مردم بومی آن خود داری نمودند.تا به این ترتیب ایشان را در مضیقه های اقتصادی قرار دهند و خود حاکمیت مطلق بالای معادن شان داشته باشند.به همین ترتیب سیرالیون از جمله کشور های دیگری است که مردم آن قربانی تاراج ذخایر معدنی شان توسط کمپنی های خارجی گردیده اند اجنبی ها به خاطر تاراج معادن الماس این کشور چنان خونریزی ها و قتل و غارت گری ها را در این کشور انجام داده اند که سیرالیونیها الماس خود را به الماس خون لقب داده اند.
موزنبیق کشور دیگری است که تاراج ذخایر مس و طلای آن مصیبت های دلخراشی را بالای ساکنین آن ببار اورده است و کشمکشهای خونین ،فساد و جنایات تکان دهنده بشری را در ان کشور فروان ساخته است.
در کانگو سالانه به ارزش یک بیلیون دالر طلا استخراج و تاراج میشود که تنها سی و هفت هزار دالر ان در سال به بودیجه ملی این کشوروارد میشود و بقیه آن به کیسه بیگانگان می ریزد.فقر و فاقه به این کشور به حدی است که در روی زمین نظیر ان دیده نمیشودو کمپنی های اجنبی از ریختن خون انسانهای بیگناه و پامال حرمت ایشان باکی نمی نمایند.
با در نظر داشت این تجارب تلخ و تراژیدی های دلخراش در کشور های نامبرده به یقین میتوان گفت که فروش معادن کشور توسط حامد کرزی و همدستان او برای بیگانگان آغاز بدبختی های جدیدی برای مردم افغانستان بوده و کشور را وارد یک مرحله جدید تشنج و خونریزی و فقر و فاقه بیشتر می کشاند.
دولت حامد کرزی با تلاش بی مانند وزارت معادن افغانستان را که کانون پژوهشگر های علمی و مرکز بزرگ تحقیقاتی در کشور بود به وزارت معادن فروشی تبدیل نموده است و باید بدانند که استفاده از ذخایر معدنی کشور زمانی به منفعت وطن و مردم ما تمام می شود که این معادن توسط خود مردم افغانستان استخراج شود و ما مواد معدنی خود را بکشور های دیگر بفروش رسانیم نه معادن خود را. حامد کرزی و تیم همکارش به خطا رفته اند و آنها به عوض مساعد ساختن زمینه های فروش مواد معدنی که عبارت از استخراج آن توسط خود مردم ما است به فروش خود معادن کشور اقدام نموده اند.
تتبع و نگارش:امان معاشر ، خبرنگار آزاد

منابع : استفاده شده :
: اخبار تلویزون طلوع
مصاحبه ی  با محترم پروفیسور عبدالصبور فروزان سابق استاد دانشکاه کابل و فعلآ پروفیسور بر حال در یکی کالیج های شهر نیوجرسی ایالات متحده امریک.ا
نقش معادن افغانستان در تحولات سیاسی کشور

Wednesday 6 June 2012

پدرجان روزت مبارک





پدرجان روزت مبارک
 پدر ها زیاد به اولاد می اندیشد من در سال 2006 در ولایت سمنگان افغانستان به دیدار اقارب رفته بودم. ازآن سفر خاطرات شیرن چو اسطوره پر از مهر  بر سر دارم ودر حیات امروزی ام آن خاطره های شرین را سر مشق میسازم.
 در سمنگان روزی به دیدن  یک فامیل اقارب خود در شهر ایبک  ناگهانی رفتم. موقع صرف نان شب  بود مرا به دسترخوان دعوت کردند همراه آنها مصروف غذا خوردن بودیم پدر فامیل از بیرون آمد.ما او را به صرف غذا دعوت کردیم. بعد  از مکث گفت: (من سیر هستم دل من به هیچ چیز نمی شودچقدر خوب، امشب در خانه ما مهمان آمده کاش وقت میدانستم و ترتیبات خوب برای مهمان ما می گرفتیم.) پدر فامیل در ختم سخنانش گفت :(امشب برایم در بیرون خانه جای اندازید که در هوای آزاد خواب شوم) من همرا با دیگراطفال خانه به فکر آرام غذآ روی دسترخوان را نوش جان کردیم. در حویلی که آنها زندگی میکردند، دو اطاق خواب داشت که به یکی آن صندلی مانده بودند همه در اطراف صندلی نشته بودیم.  مایان اطفال شب را با خوشی دف ودایره، چستان گویی و فال  کتاب خواجه حافظ  گذشتاندیم. صبح وقت نظر به ضرورت بیرون شدم. دیدم پدر فامیل درهوای سرد  بیرون روی چپرکت فلزی خواب است با بیرون شدن من از جا برخواسته وبرایم گفت (شب خنک نخوردین؟من خوش دارم در هوای آزاد بیرون خواب شوم ) پدر فامیل  با وجود آنکه از صورتش افسردگی ناشی از سردی هوا و همچنان نخوردن غذا شب بخاطر آنکه ممکن  بر ما کم نشود نمایان بود ،نهایت خوش به نظر میرسید.  درآن وقت تعجب نموده بودم که چرا کاکایم در سرما زمستان هوای سرد را خوش دارد ؟حالا پی بردم که  در داخل خانه جای برای خواب برایش نبود بخاطر خوشی دختران خود در هوای سرد بیرون شب را گذشتانده است...
 بیاد دارم سالهای پیش در  روز پدر در شهر تاشکند من همراه مادرم تصمیم گرفتیم تا در مغازه رفته برای پدرم سوغات بخریم وهمان روز همه فامیل به بهانه روز پدر به مغازه رفته همه پولهای پدرم را من ومادرم برای خود لباس خریدیم وبعد متوجه شدیم که برای پدرم چیزی نخریدم ومن با گرفتن یک بوسه از روی پدرم روز پدر را برایش تبریک گفتم. پدرم آنقدر خوش شد که در چشمانش اشک محبت آمد گویا که برایش دنیایی تحفه ها خریده باشم. پدرم ایام فراغت خود را با مطالعه و نوشتن میگذارند.امروز کاپی  نصیحت یک پدر را به مقصد چاپ در مجله از انترنیت کاپی نمود و در وقت مطالعه به طرف من یک نگاه با تبسم نمود من آن نوشته را  خواندم دلم پر شد وغمگین شدم فکرکردم که گویا پدرم  به من این نوشته را کاپی نموده باشد. متن نوشته چنین است:
 (فرزند عزیزم
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم،اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است،صبور باش و درکم کن..
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو.
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته  نشو،یاریم کن
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم
فرزند دلبندم،دوستت دارم)
 روز پدر یگانه چانس است با پختن غذا های مورد پسند پدرم جشن خوشی برایش بگیرم..
  درین روز پر محبت (روزپدر) غذآ با مزه سمنگانی به خصوص پلو چرب و روغن داراز گوشت روغنی گوسفند که پدرم آنرا خوش دارد می پزم ومیز می آرایم میگویم: پدرعزیزم دوستت دارم، روزت مبارک و یک ماچ از رویش گرفته دعا میکنم..
خداوندآ: مرا از مدد و محبت  پدر دور نساز .
ایرس معاشر  محصل سال دوم انستیتوت عدالت  کانادا