Saturday 17 March 2012

فروش معادن کشور خنجری در سینۀ ملت



در مصاحبه ی  با محترم پروفیسور عبدالصبور فروزان سابق استاد دانشکاه کابل و فعلآ پروفیسور بر حال در یکی کالیج های شهر نیوجرسی ایالات متحده امریکا داشتم. موصوف در رابطه به ارزش معادن و نقش آن در اقتصاد آینده ی کشور مفصلآ صحبت نمودند که متن آن صحبت را در قالب یک مقاله علمی و تحلیلی حضور خواندگان محترم پیش کش میدارم.

سوال:استاد محترم !در رابطه به ارزش های معادن و نقش آن در آیندۀ اقتصاد کشور ما افغانستان  معلومات بدهید.

جواب:فروش معادن کشور خنجری است در سینه ملت

خدا آن کشوری را سروری داد   که تقدیرش بدست خویش بنویشت
بدان ملت سرو  کاری  ندارد       که دهـقانش برای  دیگری  کشت

باز خیانت دیگری انجام شد و معاهدۀ ننگین به ننگینی معاهدۀ دیورند توسط دستگاه بد نام حامد کرزی به امضآ رسید.این بار معدن حاجیگک بامیان را که اساس صنعتی شدن افغانستان را در آینده تشکیل میداد برای کشور هندوستان بفروش رسانیدند و امکانات صنعتی شدن افغانستان را برای ابد از بین بردند.سه سال قبل در یک زدو بند خاینانه دولت حامد کرزی معدن مس عینک لوگر را که یکی از بزرگترین معادن مس در جهان کنونی شناخته میشود بدون ارزیابی مفاد آن برای چینایی ها بفروش رسانید.دراین معامله ننگین وزیرسابق معادن حامد کرزی اقای ابراهیم عادل متهم است که در یک مجلس رشوه ستانی  که بین او و چینایی ها در دوبی منعقد گردید  سی میلیون دالر کمایی نمود. اینکه خود حامد کرزی چه مقدار پولی را در این معامله از چینایی ها اخذ نموده است تا اکنون معلوم نیست.ولی یک مسآله واضح است که قبل از امضا و بفروش رسانیدن این معدن حامد کرزی بصورت سری و بدون اجازه امریکایی ها به چین سفر میکند که حتی سفارت امریکا در کابل از این سفر آگاه نمیشود و اسباب ازردگی مقامات امریکایی را بوجود می آورد.
وقتی ابراهیم عادل رسوا شد حامد کرزی برای جلو گیری از رسوا شدن خودش و دیگران درین معامله او را از سمت وزارت معادن برکنار نمود و وحیدالله شهرانی را به عنوان کاندید وزیربه شورای ملی معرفی نمود موصوف بعد از رای اعتماد شورای ملی به عنوان وزیر معادن افغانستان وارد کابینه حامد کرزی گردید.
  وحیدالله شهرانی که در رشته معدن تحصیل ننموده و رشته موصوف مسایل تجاری و اقتصادی می باشد و از یکی اونیورستی های انگلستان  ماستری اخذ نموده است.آقای شهرانی بدستور شخص حامد کرزی و فیصله شورای عالی وزرا  در راس یک هیات که متشکل از سه وزیر و افراد که به عنوان کارشناس امور معادن معرفی شده بودند  تلاش  مجدانه ای نمودند که هر چه عاجلتر معادن افغانستان را بفروش برسانند. و در این راستا چنان موفق استند که در طی کمتر از یک سال و نیم چهار معدن بزرگ کشور را به بیگانه گان بفروش رساندند.وزیر معادن  در بیانه ای اخیرش اظهار نمودکه او تصمیم داردتا ماه مارچ 2012 دو معدن طلا و یک معدن لیتویم را نیز بفروش رساند.تشنگی آنها در این راستا چنان است که ایشان در پلان دارند تا در هر سالی شش معدن را به بیگانه گان بفروش برسانندو لقب کفن کش نو را کمایی نمایندتا کفن کش سابقه یعنی ابراهیم عادل دعای خیر حاصل نماید.
وزیر معادن و همکارانش که بفروش معدن اهن حاجیگک بامیان که یکی از غنی ترین معادن آهن در جهان است (شصت و پنج فیصدآهن)در ماه نوامبر 2011نایل گردید.قبلا یک معدن طلا را در بدخشان برای کمپنی (J.P.Morgan)بفروش رسانیدند و معدن مرمر و رخام هرات را که نذیر ان در تمام کره ارض دیده نشده است به سرمایداری از ایتالیا بفروش رسانیده اند.ایشان در اوایل دسامبر2011با (Jan Kulzyk) جان کلکوچگ یک ثروتمند پولندی در خارج از افغانستان ملاقات نمودند و به موصوف وعده دادند که با او معامله خواهد کردتا یکی از معادن طلا دیگر را در بدخشان برایش بفروش برسانند.جالب این است که آقای کرزی رییس جمهور قرار بود که به لندن برود و با این ثروتمند پولندی دیدار نماید ولی نسبت حادثه دلخراش دهم محرم که توسط برادران  نا راضی او (طالبان بی فرهنگ)در کابل ، مزار شریف و قندهار صورت گرفت و شصت و دو تن از هموطنان ما را شهید ساخت سفر خود را به تعویق انداخت.
باید خاطر نشان نمود که آقای حامد کرزی چندی قبل پیش از بفروش رسانیدن معدن آهن حاجیگک بامیان به هندوستان سفر نمود.اینکه در این سفر ها چه زد و بند ها و چه معامله و معامله گری های در کار است کس از آن نمیداند، ولی این بر همه واضح است که آقای کرزی در تذویر و معامله گری بی نذیر است.در دسامبر 2011اقای کرزی و وحیدالله شهرانی در یک معامله عجولانه بخشی از مناطق نفت و گاز خیز افغانستان را در شمال کشور به چینایی ها بفروش رسانیدند.این خبر برای ملت بیچاره ما که در سرماه کشنده زمستان بسر می برند و توان گرم کردن خیمه های توته و پارچه و کلبه های تاریک شان را ندارند ، دل هر انسان را می شکافدکه چپاول گران بی رحم و بی عاطفه در وطن جا گرفته اند نه شهامت دارند و نه بصیرت.
دردناکتر اینکه آقای وحیدالله شهرانی در این اواخر در سخنرانی ای که نمود و اظهار داشت که او آماده است تا بعد از تاریخ ماه مارچ 2012 زمینه ی بفروش رسانیدن دوحوزه بزرگ دیگر نفت و گاز خیز کشور را در شمال افغانستان مساعد می سازد.اگر این کار عملی گرددافغانستان برای همیش از داشتن انرژی برای تاسیس صنایع محروم خواهد شدو وابستگی کشور برای انرژی نفت و گاز بخارج مسآله دایمی میشود و امکانات تولید صنایع خفیفه که از تصفیۀ نفت و گاز و مشتقات آن بوجود میاید بکلی از بین میرود و هموطنان ما آرزوی را که زمانی از نفت و گاز کشور خود استفاده نمایند و از وابستگی به کشور های دیگر فارغ گردند،باید بکلی از سینه های شان بیرون سازند.در همین بیانیه اش که گاه گاهی وحیدالله شهرانی یاد آور میشود که در همین مقطع زمان قسمت دیگری از معادن آهن حاجیگک را نیز بفروش میرساند تا آرزوی صنعتی شدن کشور را برای همیش محوه نماید.موجودیت معدن آهن و معدن نفت و گاز در یک کشور اصل اساسی برای صنعتی شدن آن کشور بشمار میرود.افغانستان با از دست دادن این دو اصل دیگر توان صنعتی شدن خود را برای ابد از دست خواهد داد و جای برای تولید و ایجاد صنایع ثقیله و صنایع خفیفه در آن باقی نخواهد ماند.
دولت چین و هندوستان از جمله کشور های اند که وجود فساد اداری در کشور های  که دارای ذخایر غنی معدنی اند و زمامداران ضیف النفس و غیر مردمی در آنها حاکم اند استفاده نموده با دادن رشوه و معامله گری های نا پاک با این زمامداران معادن و ذخایر طبعی انها را در اختیار خود می آورند.یکی از این مثال ها در شرایط کنونی عبارت از معامله گری است که کشور چین با رییس جمهور موزنبیق نمود و معدن مس آن کشور را در اختیار خود در آورد. قرار اطلاعات موثق از منابع بین المللی عاید سالانه این معدن سه بیلیون دالر تخمین شده است که فقط صد میلیون دالر آن درآمد سالانه کشور موزنبیق داردمیشود و متباقی آن به اساس زد وبند که صورت گرفته است بصورت مخفیانه به حساب ریس جمهور موزنبیق می رود که کسی حتی وزیر مالیه آن کشور از آن اگاهی نداشت.این مثال را بخاطر آن آوردم که هموطنان عزیز من بدانند که امکانات چنین زد و بند ها و معامله و معامله گری ها میان رییس جمهور حامد کرزی و دولت چین در فروش معدن مس عینک لوگر صد فیصد موجود است.چون از یک جانب ابراهیم عادل وزیر  معادن وقت او در گرفتن سی میلیون دالر رشوه از چینایی ها متهم شد و از جانب دیگر رییس جمهور حامد کرزی در گرفتن پول از بیگانه گان تشنگی خاصی دارد.چنانکه قبلا موصوف در گرفتن شش میلیون دالر ماهانه از کشور ایران چون دزد با پشتاره با آقای عمرداودزی رییس سابق دفتر حامد کرزی و سفیر فعلی او در پاکستان  در میدان هوایی کابل افشآ  شد.بدا بحال ملتی که رییس جمهورش جیره خوار بیگانگان باشد.
معامله گری های که در فروش معدن افغانستان به خارجیان صورت میگیرد صد فیصد به نقص و زیان کشور و مردم اند. چون این معامله گری ها توسط دولتی صورت میگرد که در فساد اداری مقام دوم را در جهان داشته و به اساس احصاییه که توسط دوکتور مرادیان یکی از کار شناسان امور افغانستان صورت گرفته است شصت و هشت فیصد اعضای کابیه و مقامات بلند رتبه دولت افغانستان حد اقل دارای دو دوسیه اختلاس و رشوه ستانی می باشد.پس هر تصمیمی را که چنین دولت اتخاذ می نماید تصمیم نادرست و عمل خاینانه و به ضد منافع ملی کشور و مردم ما است و پیامد درد ناک و الم انگیز را در آینده ببار خواهد اورد.
استفاده از مواد معدنی کشور توسط بیگانگان نه تنها سود برای مردم و کشور ما ببار نمی اورد ، بلکه سبب بروز فاجعه های بشری و افزایش تشنجات سیاسی و تولد نا راحتی های اجتماعی و پیدایش امراض سرطانی و امراض صعب العلاج الوده شدن اب های زیر زمینی از بین رفتن زمینهای زراعتی ، ملوث شدن خاکهای زراعتی، مسموم شدن حیات ابی در حوزه دریا های کشور می گردد.تفاله های حاصله از استخراج معادن توازن طبعی را در ان مناطق به هم زده سبب بوجود امدن شرایط کم ابی در یک منطقه و تولید خطرات سیلابهای مدهش در مناطق دیگر می گردد.
اقای وحیدالله شهرانی در بیانیه های خود مکررا یاد آوری می نماید که فروش معادن کشور  به بیگانگان زمینه کار و پیدا کردن نان را برای مردم میسر می سازد.ولی جناب عالی شان از این بی خبر است که انگلیسها هم چنین وعده عوام فریبانه را برای هندوستانی ها میدادند که حاصل ان یک شکم نان در یک روز بوده کار ان بطرف تفاله های سوزان معدنی که سر انجام گاندی بزرگ آن ملت را بیدار ساخت.
تجربه نشان داده است که هیچ کشوری در جهان از فروش معادن به بیگانگان به تعالی و ترقی نرسیده است و مردم آنها نتنها منفعتی از ان ندیده اند بلکه بر عکس به بدبختی های الم انگیز فاجعه های و دلخراشی را نصیب شده اندو تنها عده ای محدودی از معامله گران و سود جویان از آن منفعت برده اند.بطور مثال از زمانی که آل سعود امتیازات و بهره برداری نفت و گاز کشور عربی را به کمپنی های بیگانه بفروش رسانیدند چندین دهه  میگزرد و تاثیر آن در زندگی مردم عربستان چنان است که بقرار چشم دید دانشمند گرامی دوکتور فرید یونس مردم ان هنوز نمی داند که زمین کروی است و شهزاده ی از آل سعود چهل ملیون دالر را برای روز تولدش در فلوریدای امریکا به مصرف می رساند و زنها به جرم رانندگی در آنجا مجازات میشوند.
مثال دیگری از این قماش معدن مس سندک در پاکستان است که سالها از فروش ان به چینایی میگذرد ولی تاثیر اندکی در بهبود زندگی مردم ان محل وارد نکرده و در عوض استخراج این معدن آلودگی های محیطی و امراض صعب العلاج را در انجا ببار اورد و مزارع و باغستانهای ان مردم را از بین برده است.
در کشور نایجیر زمامداران سود جوی آن ذخایر نفت و گاز این کشور را که در دلتای دریای نایجر قرار دارد به خارجیان بفروش رسانیده اند.سالیان درازی از ان گذشته است و تاراج ذخایر نفت و گاز این کشور توسط اجنبی ها قسمت اعظم زمین های زراعتی و ساحات ماهیگیری مردمان آن محل را که برای ایشان آرامش و زندگی ببار می آورد ،تخریب نموده و حاصل زمین خود را از دست داده اند مردم این محل را به فقربی نذیری دچار نموده است.زمانی که مردم محل درک نمودند که بیگانگان ذخایر طبعی شانرا چپاول می نمایندو مزارع شانرا آلوده با فضله های معدنی می کنند،دسته های فدایی را ترتیب دادند وبالای کمپنی های خارجی حمله ور شدند تا پروسه چپاول ذخایر طبیعی شان را مختل سازند.کمپنی های خارجی مذکور بر علاوه قتل و کشتار مردم این محل از استخدام مردم بومی آن خود داری نمودند.تا به این ترتیب ایشان را در مضیقه های اقتصادی قرار دهند و خود حاکمیت مطلق بالای معادن شان داشته باشند.به همین ترتیب سیرالیون از جمله کشور های دیگری است که مردم آن قربانی تاراج ذخایر معدنی شان توسط کمپنی های خارجی گردیده اند اجنبی ها به خاطر تاراج معادن الماس این کشور چنان خونریزی ها و قتل و غارت گری ها را در این کشور انجام داده اند که سیرالیونیها الماس خود را به الماس خون لقب داده اند.
موزنبیق کشور دیگری است که تاراج ذخایر مس و طلای آن مصیبت های دلخراشی را بالای ساکنین آن ببار اورده است و کشمکشهای خونین ،فساد و جنایات تکان دهنده بشری را در ان کشور فروان ساخته است.
در کانگو سالانه به ارزش یک بیلیون دالر طلا استخراج و تاراج میشود که تنها سی و هفت هزار دالر ان در سال به بودیجه ملی این کشوروارد میشود و بقیه آن به کیسه بیگانگان می ریزد.فقر و فاقه به این کشور به حدی است که در روی زمین نظیر ان دیده نمیشودو کمپنی های اجنبی از ریختن خون انسانهای بیگناه و پامال حرمت ایشان باکی نمی نمایند.
با در نظر داشت این تجارب تلخ و تراژیدی های دلخراش در کشور های نامبرده به یقین میتوان گفت که فروش معادن کشور توسط حامد کرزی و همدستان او برای بیگانگان آغاز بدبختی های جدیدی برای مردم افغانستان بوده و کشور را وارد یک مرحله جدید تشنج و خونریزی و فقر و فاقه بیشتر می کشاند.
دولت حامد کرزی با تلاش بی مانند وزارت معادن افغانستان را که کانون پژوهشگر های علمی و مرکز بزرگ تحقیقاتی در کشور بود به وزارت معادن فروشی تبدیل نموده است و باید بدانند که استفاده از ذخایر معدنی کشور زمانی به منفعت وطن و مردم ما تمام می شود که این معادن توسط خود مردم افغانستان استخراج شود و ما مواد معدنی خود را بکشور های دیگر بفروش رسانیم نه معادن خود را. حامد کرزی و تیم همکارش به خطا رفته اند و آنها به عوض مساعد ساختن زمینه های فروش مواد معدنی که عبارت از استخراج آن توسط خود مردم ما است به فروش خود معادن کشور اقدام نموده اند.
امان معاشر ، خبرنگار آزاد

مصاحبه با خانم شیرین نظیری فعال در موردحقوق زنان و حقوق بشری و گرداننده ی تارنمای وزین آوای زنان افغان


مصاحبه با خانم شیرین نظیری فعال در موردحقوق زنان و حقوق بشری و گرداننده ی تارنمای وزین آوای زنان افغان
خانم شیرین زن با احساس و پر کار از اوان نوجوانی  در مورد حقوق زن که پامال دست خشن مرد سالار در جامعه ی عقب مانده ی ما است کار و فعالیت می نماید و از خود آثاری برازنده یی را برای همیشه بیاد گار گذاشته است که عنوان نمونه از این کتابها را یاد آور می شویم .
ا—"عجایب هفت گانهً جهان باستان "
" 2-  "عجایب هفت گانه جهان درسده های میانه"
-3-"عجایب هفت گانه جهان نو "
4- "گنجینه های فرهنگی از سر زمین افغانستان"
موصوفه در اثر خواهش خبرنگار مجلۀ زن در ونکوور کانادا مصاحبه یی را انجام داده اند که طرف خوانندگان قرار میگیرد.
سوال:خانم شیرین نظیری ،آغاز کار شما راجع به نگارش و مقالات از چه زمانی شروع شده است؟
نخست ازهمه اجازه دهید که دهمین سالگرد مجلهً وزین زن را به زن فرهیخته ونیکوتفکربانو شفیقه نورزی مدیرمسؤول مجله زن، بشما و سایراندرکاران وعلاقه مندان مجله تبریک و تهنیت گفته و موفقیت های مزید برای تک تک تان آرزو نمایم.   
پاسخ: نوشتن را مانند سائر اشخاص از دوره لیسه شروع نمودم و نخستین کار هایم نوشتن به دفتر خاطرات همصنفانم ، جریده دیواری مکتب و مقالات که ازسوی آموزگار زبان دری برایمان داده می شد.  اما بطور جدی و مستمر بعد ازختم تحصیلات کوششی زیادتردرین عرصه به خرچ دادم. ابتداء به شیوهً کوتاه نویسی،" تهیه گزارش های کوتاه، پیام ها، بیانیه ها،رهنمود ها مواد سیمیناری و داستان های کوتاه کارکردم رفته رفته این شیوه پیشرفته تر شد و ایجاب کار زیاد و مدت طولانی تررانمود و سرانجام نوشته ها، راه های طولانی خود را پیموده و به یک کتاب مبدل شدند.مستلزم یادآوریست که این پروسه خیلی طولانی و بافرازو فرود هائی هم همراه بوده است.
پرسش : کتاب اول تان تحت چه عنوان چاپ و نشرشده است؟ طرف توجه شما در این کتاب کی ها اند.؟
پاسخ:نخستین کتاب من تحت عنوان " عجایب هفت گانهً جهان باستان " به نشررسیده است ومخاطبان من درین کتاب جوانان و نو جوانان عزیزی کشورم می باشند.
پرسش:  انگیزه ی نشر این کتاب چیست؟ در کجا نشر شده است؟ غرض استفاده جوانان مشتاق به چنین اثری بداخل کشور گسیل شده است یا نه؟
پاسخ: البته هدف از نوشتن من این بود که ذهن نسل جوان کشورم را که سال ها درتحت جنگ و حوادث ناگوار آن سرگردان بود منسجم ساخته و کتاب خوان نمایم. بناء به همین دلیل، در طبع و نشر این کتاب ها از قیمتی ترین کاغذ و رنگ های متنوع استفاده نمودم. گرچه خودم را نویسنده نمی دانم؛ ولی یک مادر هستم،مادری که دوست دارد نسل جوان میهن اش کتاب بخوانند و کسب علم نمایند تا آینده درخشانی داشته باشند و تمام قضایای ناگوار جامعه شانرا با چشمان بازنگریسته و به آنها برخورد سالم داشته باشند.
 دررابطه به پرسش جزء دیگرشماباید گفت که همهً کتاب ها را درکابل چاپ نموده ام و توسط ناشرم در سراسرکشور ارسال شده است. هدف من این بود که پول چاپ آن بیگانه نشود وبه هموطن خودم در وطنم تعلق گیرد و هم مورد استفاده جوانان در داخل کشور قرار گیرند. زیرا جوانان ما درخارج کشورامکانات زیادتربه دسترس دارند. به همین آرزومندی همهً کارها را در داخل کشورم به انجام رسانیدم .

اکنون می پردازم به جزء بعدی سوال تان. انگیزه ایکه باعث شد من این کتاب ها را بنویسم .
 یکی عدم دسترسی خودم به چنین آثار درآوان نوجوانی وجوانی ام بود.
دوم نارسائی ها و کمبودی های فراوان کودکان وجوانان ما به مکتب،کتاب،آموزگاران ورزیده ،کتابخانه ها، موزیم ها،سیمینارها،کنفرانس ها، کمپیوترو انترنت. این همه نبود ها باری روی شانه هایم شد ومن را وادارساخت تا این کتاب معلوماتی را بنویسم. آرزو داشتم که از نزدیک کمبودی های جوانان را بدانم و روی آن کتابی را نبشته کنم بدین منظور پیش از نوشتن این آثار سفری به افغانستان نمودم و دربیش از ده کتابخانه و کتاب فروشی در شهر کابل سرزدم و همچنین نظری عده محدودی ازمحصلان دانشگاه کابل را درزمینه جویا شدم. ازین سبب تصمیم گرفتم که حد اقل کمبودی و یا خالیگاهی کوچکی را پر و دین خود را در برابر مادر وطن اداء نمایم وازین طریق مصدری خدمتی برای جوانان عزیزی کشورم گردم.
سوم ،زمانیکه بار اول پس از سقوط طالبان بکابل مسافرت نمودم. جوانان را بیگانه از کتاب و قلم و در یک افسرده گی بعد از جنگ یافتم. آنها سراسیمه و نا آرام به نظرمیرسیدند. بخاطر جلب افکار پت وپریشان شان به مطالعه هم چنان پاسخ به ندای درونی ام ، پس ازگذشت دوازده سال، کنارگذاشتن قلم، دوباره  دست به قلم بردم و اولین کتاب خودرا برایشان نوشتم. باید گفت هر چهارکتاب ام بدون سانور و بازنویسی است. دست اول توسط خودم و دست دوم ،درتحت چاپ رفته است .

پرسش: نشریه  دوم شما دارای محتوی کدام موضوعات و مطالب است؟ پاسخ:  البته به کارم به جوانان عزیز ادامه دادم و کتاب دوم  ام را تحت عنوان " عجایب هفت گانه جهان درسده های میانه وکتاب سومم را تحت عنوان "عجایب هفت گانه جهان نو " نوشتم. حالا هم آماده بکارهستم اگرجوانان پیشنهادی تازه ئی خود را ارائه دارند.مایلم که تازه ترین موضوعات را برایشان نوشته ودراختیارشان بگذارم.
پرسش: مطالعه را از کدام سطح و از چی کتابی آغاز کرده اید؟
پاسخ: اولین کتابی را که خوب خواندم کتابی آدم فروشان قرن بیست " جنایات بشر " و به تعقیب آن کتاب رابعه بلخی بود. درهمان وقت صنف ششم مکتب بودم. این کتاب ها را، بسیار تراژیدی نوشته بودند و دراثنای مطالعه آنها اشک های فراوانی برای زنان جوان ودختران ریختم و سلسله اشک ریختن هایم به زنان و دختران جوان، تا همین اکنون نیز ادامه دارد.
 پرسش:بگوید  خوب خواندن شما در چیست؟ آنرا چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ:البته! زمانیکه صنف پنج مکتب بودم . کتابی تحت عنوان بخوان و بدان در خانهً ما پیدا شد. او اولین کتاب خارج درسی برایم بود. ولی من آنرا نتوانسته بودم روان و مکمل بخوانم و مفهوم بگیرم. یعنی اینکه مطالعه ام ناقص بود.اما همین کتاب کمکی زیادی به من نمودتا کتاب های بعدی را بدون نقص بخوانم.
پرسش: چندی پیش کتاب گنجینه های فرهنگی ازسرزمین افغانستان را به دست یکی از دوستانم دیدم. او ازمطالع  اثر فوق العاده راضی بود . دلیل این رضایت  خواننده ی محترم چیست؟
از دید من آن نویسنده ئی خوشبخت و موفق است که آثارش را هموطنان عزیزش با علاقه مندی بخوانند و از کارش مستفید شده و قدردانی کنند. من درین کتاب خود یک کمی تجربه بدست آورده بودم و هم چنان زحمت زیادی کشیدم که منظم و مرتب کارنمایم وکمی و کاستی هارا بدست خود سانسور نمایم .تا یک رابطه خوب بین من و خواننده به میان آید.
پرسش: خانم شیرین نظری! درین روز ها مصروف چه کارهستید؟
پاسخ: آخرین کتابی را که نوشته ام ،یک باردیگربازخوانی می کردم. می شود یک کمی درباره آن بگوئید؟ البته
نام این کتابم " زن در ادوار مختلف تاریخ " است . امیدوارم بتوانم تا تابستان امسال به چاپ برسانم.

پرسش: آثار کدام نویسنده گان فارسی زبان به نزد تان محبوب است؟
پاسخ : در حقیقت همه آثاری که متکی و یا قریب به واقعیت بوده و با استدلال علمی و منطقی استوار باشد و خواننده گان به خواندن و مفاهیم آن مشکلی نداشته باشند و به ساده گی و زیبائی نوشته شده باشد. محبوب القلوب است.
از خواندن آثار میرغلام محمدغبار، مرتضی راوندی و میرمحمد صدیق فرهنگ و... زیاد تر حض می برم و درعنفوانی جوانی آثارجواد فاضل را زیاد دوست داشتم. بدون شک درین اواخر کتاب های زیادی به همین گونه توسط مورخین ما نوشته شده باشد. اما ازآنجائیکه درگوشهً غربت ام . تاکنون بدسترسم نرسیده است . اگردرینجا نامبرده نشده است. نویسنده گان عزیز مرا معذوردارند. درحقیقت هرکتابی که بازیورچاپ آراسته می شود، نویسنده درآن زحماتی زیادی را متقبل می شود . ازنظرمن قابل احترام است.
پرسش: حالا صحبت ما درباره نویسنده گان شد. میتوانیم هدف نویسنده گی، نویسنده گان را بدانیم.
پاسخ: این سوال شما ایجاب وقت زیاد را می نمایدکه از حوصله مندی زمان این مصاحبه بیرون است و از سوی هم نویسنده گان نیز از همدیگر متفاوت اند و هریک اهداف مشخص خود را دنبال می نمایند ، ممکن به منظور بدست آوردن پول ویا هم به خاطر کسب شهرت و نیل به مناصب عالیه باشد.
ولی آنچه را من درباره خود گفته می توانم در اثر ندای درونی ویا نیاز باطنی ام است و برای پول ،مقام و شهرت هیچگونه اهمیتی قائل نیستم .
 اگرنویسنده گان، گفتهً شیلر را بکار بندند:« با مردم زمانه بسر بر ولی مانند آنان مباش؛ برای معاصران خود مطالبی بنویس که بدان محتاج اند، نه مطالبی که می پسندند» .
 
پرسش: به جوانان که تازه به نویسنده گی رو می آورند چه پیام دارید؟
 پاسخ :در قدم نخست مطالعه زیاد ضروری است و از مطالعات خود یاد داشت برداشتن ، بخاطر سپردن، دقیق نگاه کردن، سپس نوشتن و نوشته را چند بارخواندن و اشتباهات را تصحیح کردن و بعد ازآن دو سه بارخواندن ، حمایت و تشویق خانواده را داشتن،هرروز نوشتن ،تمام داشته های ذهن شان را روی کاغذ آوردن ، خوب شنیدن،خوب اندیشیدن وبلاخره خوب نوشتن. ساده و روان نوشتن، من فکر می کنم برای همیشه برایمان ضروری باشد. هم چنان اگر ما پیش ازآغاز کار مشوره هائی با بزرگان قلم بدست، خود داشته باشیم ، موفق تر در گام های بعدی خواهیم بود. درهر حال جوانان ما نظر با پشت کاری که دارنداز موفق ترین و مستعد ترین جوانان درروی کره زمین محسوب می شوند. من به ایشان افتخار می نمایم و هریکی از آنها را ستاره های روشن در آسمان جهان معاصر مان میدانم.
تشکر خانم شیرین جان شما با داشتن مصروفیت های زیادحاضر شدید و به سوالات ما جواب دادید.
شیرین نظیری: ازشما ژورنالست فعال و با احساس آغای امان معاشر اظهارسپاس وامتنان مینمایم که، در دیار غربت قلم برداشته و با فعالین زن درهر گوشه وکنار جهان گفت وشنودی را انجام داده و ازکارکرد های شان در عرصه های مختلف قدردانی می نمائید. اگر بگویم شماری شبیه شما در میان فرهنگیان کشور ما  بسیار کم وانگشت شمار و یا هم وجود ندارند. تصور میکنم که اشتباهی را مرتکب نشده باشم. درهرصورت زنان ستم دیده میهن به سعی و تلاش های شما ارج گذاشته و خود را نیرومندتردانسته وخدمات شما را هیچ گاهی فراموش نخواهند نمود . موفق و سرفراز باشید.
علاقمندان میتوانند غرض اخذ معلومات بیشتر در رابطه به آدرس زیر مراجعه نمایند. 
امان معاشر،خبرنگار ، آزاد